کارلوس میگوئل سگورا رامیرز متولد 1991 ، معروف به چارلز انس یا چارلز اسکینی رپ مکزیکی است. برجسته ترین آلبوم های وی "لبخند" ، "Sin Maletas" و "Sui Generis" هستند. شعر او برای بسیاری الهام گرفته از یادگیری در زندگی است و برای دیگران احساس می کند هویت دارند.
او با وجود بزرگ شدن در محله ای دشوار در شهرش ، هرگز از محرومیت رنج نبرد. شاید به همین دلیل است که او رپ را در کنار خیابان مانند بسیاری دیگر شروع نکرد ، بلکه در عوض آن را در سمت بوهمی-مالیخولیایی آغاز کرد ، جایی که او می خواهد بهترین سمت زندگی را به نمایش بگذارد.
به نقل از چارلز آنس
بعداً می خواهیم عباراتی از چارلز انس ، ترانه های او ، شعرهایش را برای شما بگذاریم تا بفهمید چرا برای بعضی ها اینقدر او را دوست دارد. با لهجه مکزیکی اش ، بدون شک موسیقی او جلوه خاصی دارد که ممکن است دوست داشته باشید. هنگام خواندن این جملات شاید شما بخواهید نام او را در یوتیوب جستجو کنید و به آهنگ های او گوش دهید ...
- من از پایان ها متنفرم زیرا همه آنها یکسان هستند.
- در یک زندگی مرفه ، یک زندگی صمیمی تر ، جایی که بیش از یک نفر تلاش کرد تا قربانی من شود. آنها فقط علائم صمیمیت و زندگی هستند ، زندگی گریه کردن نیست بلکه رقصیدن است. -با سرعت پایین.
- عشق به کسانی که شما را دوست دارند ، من به کسانی که به شما احترام می گذارند احترام می گذارم.
- ما مثل امروز و مثل هرگز از یکدیگر متنفر خواهیم شد. میدونی مامان جوابی برای سوالاتت نیست تنها آرزوی من این است که هرگز مرا فراموش نکنید ، چه برای عشق و چه برای یک پسر عوضی.
- اگر زمان ما را شکست دهد ، ما از قبل می دانیم که فردا چگونه ملاقات کنیم.
- امروز من فقط احساس خوب می کنم ، هیچ کلمه زیبایی وجود ندارد ، من هنوز Eden را نمی بینم ، ادامه می دهم. آهسته آهسته در بازی و از دست دادن آمین ، تمام زندگی ام را می خوانم تا زمانی که از من می خواهم. - هیچ کلمه زیبایی وجود ندارد.
- آنها شبهای سرد طولانی بودند ، من فقط شهیدی بودم که برش آنها را بر عهده داشت. اما برای از دست دادن شما باید آن را پیچ و تاب کنید ، من به دنبال فرصتی برای دادن آن بودم. - داستان و صلیب شما.
- همانجا ، من در ایستگاه اتوبوس به یاد توصیه ای افتادم که شما یک روز به من دادید ، که هیچ ارزشی بهتر از عشق و نگرش وجود ندارد و اگر گوش دادن را یاد بگیرید ، همیشه یک فضیلت است. -ایستگاه اتوبوس.
- آره در اینجا همه چیز خوب است ، سیاه من ، گرچه دلتنگی در هر پدال را انکار نمی کنم. هی ، اینجا همه چیز خوب است ، اینجا همه چیز خوب است ، حداقل این برای من باقی مانده است. "اینجا همه چیز خوب است."
- من برای لذت بهتر می شوم نه اینکه مورد علاقه شما باشم.
- من آن اوقات خوب را با هم به یاد آوردم ، و آنها فقط تو را پر از توهین کردند ، امروز قلب من پر از عزاداری است ، زیرا من به تو عشق دادم و آنها فقط میوه ها را قدم گذاشتند. - آنچه شما باقی مانده است.
- کیلومترها از خانه خودداری می کنم و با گذشت ساعت مشکلات بیشتر جمع می شوند. حواس من به کانتینرها و دست اندازها پرت شده و وقتی مردم مستی می کنند حالم بهتر می شود. -هنوز.
- امروز من زندگی خود را می دهم تا شما را دوباره ببینم ، در این زندگی که لعنتی متوقف نمی شود. امروز من از دیروز جان خود را برای عشق تو می دادم ، گرچه می دانم آنچه از دست رفته است از بین رفته است. "من امروز زندگی ام را می دادم."
- امروز همه چیز را به یاد می آورم به جز اینکه چگونه تو را ببوسم.
- من از کسانی نیستم که برای چند نوشیدنی گریه می کنم ، مانند برادر بزرگتر شما وقتی از زندگی خود برای شما می گوید. بلکه من به رابطه جنسی معتاد شده ام ، همسایه ام مرا مورد ضرب و شتم قرار داده است ، و دوست دختر و عوضی دوست او این را می دانند. –جهان افعی ها.
- من تمایل دارم همان چیزی باشم که آنها نمی خواهند. لطیف ترین کلمات من کلماتی هستند که بیشتر صدمه می بینند.
- من فقط به تو فکر کردم و این مسئله جدی است.
- امروز آمدم تمام کینه ای که روزی در ذهنم بود را روی میز بگذارم. وقتی کاری تمام شد ، داستان دیگری شروع می شود. بعضی دعا می کنند ، دیگران آبجو را سر میز ترجیح می دهند.
- من می خواهم قطعه ای برای تو بخوانم که رقصیده نشود ، خودم را به ضرب و شتم دامن خود از دست می دهم. من قصد دارم مانند عرق به پشتت بدوم ، و در نتیجه در باغ گلدسته تو بمانم. - قطعه ای که رقصیده نشود.
- روزهای سفید و بسیاری دیگر را که خاکستری هستند بگذارید ، روزهای خوبی وجود دارد و سایر روزها جایی است که شما تظاهر می کنید. - من گریه نمی کنم.
- هر دیوانه ای با مضمون خود در هر گوشه ای وجود دارد ، انسان خردمند فقط گوش می دهد ، دیوانه همیشه نظر خود را می گوید. و مانند هر چیز دیگری در زندگی ، این یک رشته است که با آن کنار می آیم و پشت پرده سیگار می کشم. –برش شماره 2.
- شما نور هستید ، شاید نجات من. آه ، یک حکم اعدام در این صورت فلکی. از ستاره ها و ماه ها ، از نوشیدنی ها و رم ، از کهکشان ها یا روزهایی که زمان می برد. - قطعه ای که رقصیده نشود.
- من از گوشه ای آمدم ، مرد ، از آن محله ، جایی که رابطه جنسی ، عشق و همان افراد دور هم جمع می شوند ، جایی که همه چیز به عنوان یک شوخی آغاز شد و آن شب های سبک آزاد باید ساعت ها را بگذرانند. "من فقط یک شرابخوار هستم."
- بله ، با وجود سرما هوا ما را دور هم جمع کرد. بله ، خوشبختانه برای من خورشید مدت زیادی طول کشید تا بیرون بیاید. بله ، سه شنبه دیگر بود که شما برای هر دوی ما عزیمت کردید ، جایی که من این را فراموش می کنم و یادم می آید من باشم. "اگر هرگز طلوع نمی کند."
- باشد که سالها بگذرد و زندگی مسیر خود را طی کند و من را خوشحال کند. من می فهمم که یک روز باید بروی ، اما وقتی می میرم در مورد من به آنها بگو. -بعد از ظهر.
- و شما می دانید ... من هرگز به آنچه او گفت اهمیت ندادم ، چندین کلمه را قورت دادم بدون اینکه بدانم چه صدمه ای می زند. من شکایت را قبول کردم اما نه اینکه آنها به من تف می کنند ، و اگر بعداً به چیزهای آنها گوش می دادم می خواستم چوب بزنم. -زمان آن رسیده است.
- شب خوب است ، مشکل این است که شما را متقاعد کنیم ، اگر خوش شانس باشم ما از اینجا دور خواهیم شد. من تصوری ندارم که آیا دوباره می خواهم شما را ببینم ، اما اکنون خوشحالم که با شما ملاقات می کنم. -دور از اینجا.
- می توانید قفل را روی لب ها و پاهای خود ببندید ، و حتی اگر به من چشمک بزنید درک آن برای من دشوار است ، آیات این تنبل فقط می تواند پیشنهاد شما باشد ، یا با گذشت زمان بدترین جملات شما. - چشمانم نمی خواستند ببینند.
- شما بعد از هیچ کس بودن همه چیز بودن را شروع کردید.
- و آنها می گویند که زمان زخم ها را التیام می بخشد ، اما جای زخم هایی وجود دارد که فراموش نمی شوند.
- امشب می خواهم آواز خود را به اوج برسانم ، با صدای آن بوق ها نفسم را از دست خواهم داد. من می خواهم غمهایم را در این مرحله از سرگرمی خالی کنم ، با شنیدن نام من همیشه من را مجذوب خود می کند. -امشب
اولین کسی باشید که نظر