25 عبارت برتر "سی ، تک عکس فوق العاده"

سی سالگی ، تک عکس فوق العاده

"Treintona، Soltera y Fantástica" فیلمی مکزیکی با بازی باربارا موری است. و به کارگردانی چاوا کارتاس ، منتشر شده در سال 2016. این فیلم بسیار موفق است و هر کسی که فیلم را تماشا کند بدون شک از هر ثانیه لذت می برد.

این فیلم درباره زنی است که پیشنهاد شریک زندگی خود را برای ازدواج رد می کند و از موقعیت مجرد جدید خود برای تعریف دوباره خود به عنوان یک زن مدرن و مستقل سو takesاستفاده می کند. Inés ، قهرمان آن در طول فیلم شما را بی تفاوت نمی گذارد.

عباراتی که از "Thirty، Fantastic Single" دوست دارید

در زیر می توانید عباراتی را بیابید که اگر می خواهید فیلم را ببینید ، اگر ممکن است مورد پسند شما باشد یا نه ، به آنها فکر کنید. چه فیلم را تماشا کنید و چه نکنید ، این عبارات ممکن است شما را به فکر بیندازد زیرا در بسیاری از کلمات آنها درست است ... جزئیات را از دست ندهید!

سی سالگی ، تک عکس فوق العاده

  1. به نظر می رسد که همه آنچه در زندگی باید یاد بگیریم کافی نبوده است ، علاوه بر این ، باید با مشکل وحشتناک یادگیری آنچه قبلاً می دانستیم و برای ما خدمت نمی کند ، حذف پرونده های قبلی که منسوخ شده اند روبرو شویم.
  2. بعداً ، با کمی فاصله ، دیدگاه و تجزیه و تحلیل بسیار ، متوجه شدم که چیزهای زیادی وجود دارد که من اختراع کرده ام و این خیلی جدی نیست ، اما در آن لحظه (...) فکر کردم خانواده ام من را به عنوان یک مورد گم شده
  3. این است که من مجبور نیستم با کسی باشم. چه کسی من را در غیر این صورت متقاعد کرد؟ با چه استدلالی؟
  4. با حداقل توجه می توان از همان مبادلات اولیه حدس زد که مجردی فرد مقابل به چه دلیل است و آنچه باقی می ماند این است که تصمیم بگیریم که آیا می توانیم این دلایل را حل یا مذاکره کنیم.
  5. از طرف دیگر ، در سن سی سالگی ، می یابی که از عبارات مادرت استفاده می کنی که سوگند خورده ای هرگز تکرار نمی کنی.
  6. نه سی و پنج به نظر می رسم و نه زنی هستم که برای تعریف و اعتبارسنجی او به جهانیان به مرد همسایه نیاز داشته باشم.
  7. من زندگی ام را گذرانده ام ، به خودم تعهد داده ام و با این وجود به اینجا ، در محوطه آغازین برگشته ام و آماده ام دوباره امتحان کنم.
  8. زمان وجود ندارد ، فقط آنچه اکنون اتفاق می افتد وجود دارد.
  9. او فکر می کرد فقط این یک مسئله بود که کمی جلو برود و به او اعلام کند که انتظار او تمام شده و دعاها و کارهای خوب او نیز پاداش داده اند. سرانجام ، من به زندگی او آمده ام.
  10. بدون اینکه بفهمم چه زمانی و چگونه ، نوعی دوقلوی شیطانی در روح من جوانه زد که وظیفه کشتار قابل بازخریدترین قسمت من را بر عهده گرفت.
  11. شاید بتوانید از اعتقاد راسخ وی که پیراهن های ابرقهرمانه اوج ظرافت هستند ، غافل شوید.
  12. اگر ماهی می دانست شب رسیدن به خانه چه حس خوبی دارد ، دوچرخه را در آغوش بگیرید و به او بگویید که روز چقدر زیبا و دشوار است ، شاید او می فهمید که زندگی اش با همه چیز و اینکه در ماهی های خود بسیار سرگرم می شود مخزن کمی خالی است.
  13. زنان باید باهوش ، معقول ، عملی ، دلسوز ، بدون اینکه زیاد تحت تأثیر احساسات قرار بگیرند ، و البته باید تحصیل و کار می کردند. اما آنها همچنین مجبور بودند در سرنوشت خود جایی برای یافتن یک شوهر پیدا کنند ، ازدواجی که خدا می خواست و فرزندان را در نظر گرفت و مرکز یک خانواده معمولی و شایسته عکاسی شد.
  14. بخشی از کار بزرگ بزرگ شدن این است که تشخیص دهیم ما آموزه ها و گفتارهایی را حمل می کنیم که متعلق به خود ما نیستند - و بدون هیچ س questionالی جذب می کنیم - آنها را امتحان می کنیم و با کسانی که به ما خدمت می کنند چوب می زنیم ، صرف نظر از اینکه آنها چه خواهند گفت. به هر حال ، ما بهتر بود یک موجود قابل اعتماد از اسکلت های نگهداری شده در آن کمد استعاره ای که روح هر یک است ، نگهداری کنیم ، به جای اینکه وقتی کسی به طور ناگهانی در را باز کند و سر استخوان راننده خزنده در بالای آن بیاید ، ترس ایجاد کنیم. سی سالگی ، تک عکس فوق العاده
  15. اگرچه به طور کلی من متقاعد شده ام که همه کارها را به خوبی انجام می دهم و تصمیمات درستی می گیرم ، اما معلوم می شود که ناگهان درد و رنج به من حمله می کند ، من در قضاوت خودم شک دارم و شروع به زیر سوال بردن تک تک تصمیماتم می کنم.
  16. شما یک شریک ، همدست و شنونده می خواهید ، نه برای اینکه او بتواند زندگی شما را حل کند و نه شما را برای او ، بلکه برای اینکه شما دو نفر بتوانید همزمان خودتان را حل کنید و یک پروژه مشترک بسازید.
  17. به جای اینکه بگوییم چیز من خطرات است و من گاه به گاه چالش های جدی ندارم ، تنها چیزی که توانستم آن کیف و آن کیف را ترکیب کنم این بود که شبیه برادر کور رنگ دلقک Rabanito باشم.
  18. وقتی فهمیدم و می توانم چند چیز را تغییر دهم ، به همان چیزی تبدیل شده ام که با جدیت قسم می خورم هرگز نخواهم بود: زنی که نیاز مبرم زندگی اش را پشت سر گذاشت تا خودش را مرد بداند. سی سالگی ، تک عکس فوق العاده
  19. بخشی از کار بزرگ بزرگ شدن این است که تشخیص دهیم ما آموزه ها و گفتارهایی داریم که متعلق به خود ما نیستند و آنها را بدون هیچ س questionالی جذب می کنیم ، آنها را آزمایش می کنیم و صرف نظر از آنچه آنها می گویند در کنار کسانی هستیم که به ما خدمت می کنند. .
  20. اگر من کمی غفلت کنم ، همه دنیا به من لقب وحشتناک "خانم" را می دادند ، و به هیچ وجه این توضیح را دریافت نمی کردم ، (...) ، se-ño-ri-ta، you do me ' لطف
  21. فقط آنچه اکنون اتفاق می افتد وجود دارد. لحظه حال ما به بدهی های خود نسبت به گذشته یا آینده اهمیت زیادی می دهیم. فقط این وجود دارد. این قاب دقیق نوار ، نه پایان فیلم. ما همیشه در وسط هستیم.
  22. زنان باید باهوش ، معقول ، عملی ، دلسوز ، بدون اینکه زیاد تحت تأثیر احساسات قرار بگیرند ، و البته باید تحصیل و کار می کردند.
  23. از طرف دیگر ، در سن سی سالگی ، می یابی که از عبارات مادرت استفاده می کنی که سوگند خورده ای هرگز تکرار نمی کنی.
  24. نه خانم ، نه خانم. من آمیزه ای از آنچه در دنیا زندگی کرده ام ، از مردمی که ملاقات کرده ام ، از خوب و بدی که زندگی کرده ام. هر یک از ما داستانی داریم که ما را تعریف می کند. هیچ مردی برای آنچه که هستیم وجود ندارد. ما فقط هستیم و این به نظر من عالی است.
  25. این را به من نگو ​​، حداقل در این لحظه که فکر کردم می دانم چه می خواهم.

محتوای مقاله به اصول ما پیوست اخلاق تحریریه. برای گزارش یک خطا کلیک کنید اینجا.

اولین کسی باشید که نظر

نظر خود را بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند با *

  1. مسئول داده ها: میگل آنخل گاتون
  2. هدف از داده ها: کنترل هرزنامه ، مدیریت نظرات.
  3. مشروعیت: رضایت شما
  4. ارتباط داده ها: داده ها به اشخاص ثالث منتقل نمی شوند مگر با تعهد قانونی.
  5. ذخیره سازی داده ها: پایگاه داده به میزبانی شبکه های Occentus (EU)
  6. حقوق: در هر زمان می توانید اطلاعات خود را محدود ، بازیابی و حذف کنید.