اگر سینما را دوست دارید ، به احتمال زیاد فارست گامپ را دیده اید ، فیلمی که پس از تماشای آن توسط هیچ کس از بین نمی رود. این فیلم تقریباً 25 سال از اکران آن می گذرد و قلب میلیون ها بیننده را به خود جلب کرده است.
طرح آن داستان مردی را روایت می کند که مطابق اعتقادات خود زندگی می کرد و بدون اینکه متوجه شود جهان را تغییر داده است ، با کمی تأخیر در یادگیری ، او مردی ساده و صادق با دیگران بود. او نسبت به خودش و همچنین دیگران صادق بود. عشق بزرگ او جنی و بابا بهترین دوست وی و از مبارزان سابق جنگ ویتنام بود.
این فیلم عبارات زیادی دارد که شما را بی تفاوت نمی گذارد زیرا به شما کمک می کنند تا اهمیت پیگیری رویاهای خود و جنگیدن برای آنچه را که واقعاً می خواهید ، درک کنید. اکثر قریب به اتفاق عبارات گفته شده در فیلم توسط فارست گامپ گفته شده است ، اما نقل قول هایی از بابا و جنی نیز وجود دارد.
عبارات فارست گامپ که باعث می شود اهمیت دستیابی به اهداف خود را ببینید
- او واقعاً هرگز به من نگفت ، اما من فکر می کنم ستوان دان قبلاً با خدا صلح کرده بود. - فارست گامپ
- فارست ، من هرگز از شما برای نجات جان من تشکر نکردم. - ستوان دن تیلور
- من و جنی مثل میخ و گوشت بودیم. فاررست گامپ
- خنده دار آنچه یک مرد جوان به یاد می آورد. از آنجا که من به دنیا نمی آورم ، به یاد نمی آورم که آنها برای اولین کریسمس چه چیزی به من دادند و به خاطر نمی آورم که برای اولین پیک نیک کجا رفتم. اما به خاطر دارم اولین بار که شیرین ترین صدای کل جهان را شنیدم. - فارست گوم
- من نمی دانم مادر حق داشت یا ستوان دان حقیر است ، نمی دانم همه ما سرنوشتی داریم یا اینکه مثل نسیم سرگرم می شویم. اما فکر می کنم هر دو ممکن است باشد ، شاید هر دو همزمان اتفاق بیفتد. - فارست گامپ
- مطمئناً همه ما متفاوت هستیم ، فارست ، اگر خدا می خواست که ما یکسان باشیم ، دستگاههایی را برای همه ما قرار می داد. - مادر فارست گامپ.
- شاید خیلی باهوش نباشم اما می دانم عشق چیست. - فارست گامپ
- سلطان بودن باید سخت باشد. - فارست گامپ
- احمق کسی است که مزخرف می کند. - فارست گامپ
- وعده یک وعده است. - فارست گامپ
- آن روز ، بدون دلیل خاصی ، تصمیم گرفتم برای دویدن بروم. من تا انتهای جاده دویدم و وقتی به آنجا رسیدم ، فکر کردم شاید بتوانم به انتهای شهر بدوم. و وقتی به آنجا رسیدم ، فکر کردم شاید بتوانم به شهرستان گرینبو بدوم. من متوجه شدم که اگر من تا اینجا آمده بودم ، شاید می توانستم از ایالت بزرگ آلاباما عبور کنم. مستقیم به اقیانوس دویدم. و وقتی به آنجا رسیدم ، متوجه شدم که خیلی دورتر رفته ام و شاید باید برگردم و بدوم. و وقتی به اقیانوس دیگر رسیدم ، فهمیدم که باید برگردم و ادامه بدوم. وقتی خواب بودم خوابیدم. وقتی گرسنه شدم ، غذا خوردم. وقتی قرار بود که ... تو می دانی ، من می رفتم. - فارست گامپ
- میگوها میوه دریا هستند ، می توان آنها را کباب کرد ، پخت ، پخت ، بخار پز کرد ، سات کرد ، می توان سیخ میگو ، میگوهای کریولی ، خورشت میگو ، میگوهای سرخ شده ، کوبیده ، سوتی یا میگو با آناناس ، میگو لیمو ، میگو با انبه تهیه کرد ، همراه با فلفل ، سوپ میگو ، خورشت ، سالاد ، میگو با سیب زمینی ، همبرگر میگو ، ساندویچ میگو و ... فکر می کنم همین باشد. - بنیامین بوفورد ، بابا
- مامان می گفت با کفشی که می پوشند می توانی چیزهای زیادی درباره مردم بگویی. آنها کجا می روند ، کجا بودند ... - فارست گامپ.
- خصوصی گامپ ، برای چه اینجا هستید؟
- برای انجام هر کاری که گروهبان من را می فرستی.
- لعنت به گامپ! این بهترین جوابی است که در طول زندگی ام شنیده ام. - مکالمه بین فارست گامپ و گروهبان - خب من نمی دانم. گاهی اوقات برای مدتی باران متوقف می شد تا ستاره ها بیرون بیایند و این خوب بود. این درست مثل قبل از غروب خورشید بر روی کانال بود. همیشه مثل آن دریاچه کوهستانی یک میلیون جرقه در آب وجود داشت ، جنی کاملاً واضح بود ، به نظر می رسید دو آسمان وجود دارد ، یکی بر روی دیگری. و سپس در صحرا ، هنگامی که خورشید طلوع کرد ، نمی توانستم بگویم آسمان به کجا پایان یافت و زمین آغاز شد. خیلی زیبا بود - فارست گامپ
- شخصی گفت که صلح دنیا در دست من است ، اما من فقط پینگ پنگ بازی می کردم. - فارست گامپ
- Run Forrest Run! - جنی کوران
- من هیچ وقت نفهمیدم که چرا او برگشته است ، اما من اهمیتی نمی دادم ، مثل روزهای گذشته بود ، ما دوباره مثل میخ و گوشت بودیم ، هر روز گلهای زیبایی می گرفتم و آنها را در اتاق او می گذاشتم و او به من بهترین هدیه هرکسی که می تواند در جهان دریافت کند ، و حتی به من آموخت که برقصم ، خوب ... من و او مثل یک خانواده بودیم ، این خوشبخت ترین زمان زندگی من بود. - فارست گامپ
- فارست ، نمی توانی این کار را برای همیشه انجام دهی. شما نمی توانید تمام وقت برای نجات من تلاش کنید. –جنی کوران
- پاسخ ، دوست من ، در باد شناور است. –جنی کوران
- همانطور که می گفتم ، میگو میوه دریا است. می توانید آنها را کباب کنید ، بجوشانید ، تفت دهید ، پخته ، تفت دهید ، سرخ کنید (). می توانید سالاد میگو (…) ، همبرگر میگو و ساندویچ میگو درست کنید. و تقریباً همین است. -Bubba Blue
- من هیچ وقت نفهمیدم که چرا جنی برگشته است ، اما من اهمیتی نمی دادم ، مثل روزهای گذشته بود ، ما دوباره مثل میخ و گوشت بودیم ، هر روز گلهای زیبایی می گرفتم و آنها را در اتاق او می گذاشتم و او به من بهترین هدیه ای که هیچ کس در دنیا نمی تواند دریافت کند ، و او حتی به من رقصیدن را یاد داد ... خوب من و او مثل یک خانواده بودیم ، این خوشبخت ترین زمان زندگی من بود. - فارست گامپ
- من نمی دانم که آیا همه ما سرنوشتی داریم ، یا اینکه به طور اتفاقی مانند ابر شناور هستیم. اما فکر می کنم هر دو می تواند باشد ، ممکن است هر دو همزمان اتفاق بیفتند. - فارست گامپ
- مامان می گوید زندگی مانند یک جعبه شکلات است ، شما هرگز نمی دانید کدام یک شما را لمس می کند. - فارست گامپ
- و من رئیس جمهور ایالات متحده آمریكا را دوباره دیدم ... دوباره ... - فارست گامپ
اولین کسی باشید که نظر